لو سمینویچ ویگوتسکی (۱۷ نوامبر۱۸۹۶–۱۱ ژوئن ۱۹۳۴) روان‌شناس مارکسیست روس بود. کار او در زمینهٔ زبان و توسعهٔ زبانی، بر پایهٔ این فرض است که فرایند کسب دانش، محصول توسعهٔ اجتماعی است. او در طول حیات خود، در زمینه‌های مختلف علمی، همچون زبان‌شناسی، تحلیل روان‌شناسانهٔ هنر و افسانه‌ها، روان‌شناسی کودک، و مشکلات کودکان ناشنوا و عقب‌افتاده کار کرده است. لو در اُرشا، بلاروس، به دنیا آمد. او در شهر گومل رشد یافت جایی که وی هر دو آموزش عمومی و تخصصی را کسب کرد. او تحت تاثیر پسرعموی خود، داوید ویگودسکی، قرار داشت. ویگوتسکی سرانجام از طریق یک قرعه کشی سهمیه ورود به دانشگاه دولتی مسکو را بدست آورد. در آنجا او به مطالعه حقوق پرداخت ولی عطش وی برای آموختن او را به سمت ثبت نام در دانشگاه غیردولتی مردم شانویاسکی سوق داد. پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۹۱۷ وی برای تدریس به دانشگاه گومل بازگشت. در ۶ ژانویه سال ۱۹۲۴ ویگوتسکی بررسی روش تحقیق Reflexologic و روانی دومین کنگره روانشناسان روسی در لنینگراد تحویل گرفت. پیرو دعوت رئیس جدید مؤسسه روانشناختی مسکو ک. ن. کُرنیلُف، ویگوتسکی همراه همسرش رُزا سْمِخُوا به مسکو نقل مکان کردند. تا تولد اولین دخترش گیتا، آن‌ها در زیر زمین مؤسسه روانشناسی تجربی که با بایگانی بخش فلسفه مؤسسه احاطه شده بود، زندگی می‌کردند. ویگوتسکی پایان‌نامه خود را در خصوص روانشناسی هنر در سال ۱۹۲۵ تکمیل کرد. او کار خود را مؤسسه روانشناختی به عنوان دانشمند رده دو آغاز کرد و در موسسه‌های تحقیقاتی و آموزشی و بالینی دیگر در مسکو و لنینگراد ادامه داد. او در سال ۱۹۳۴ در سن ۳۷ سالگی بر اثر بیماری سل در مسکو درگذشت.
منبع:

ویکی پدیا

نظریه داستایوسکی و ویلیام جیمز در رابطه با دین و دینداری

بعضی گفته اند که اگر خدا نباشد -یعنی اگر اعتقاد به خدا نباشد و انسان اینجور فکر کند که خدایی نیست- همه چیز جایز است. این جمله از داستایوسکی معروف است که گفته است: اگر خدا نباشد، همه چیز جایز است؛ یعنی یگانه معیار برای اینکه انسان برای خودش باید» و نباید» داشته باشد که این کار خوب است، آن کار بد است، این کار را باید کرد، آن کار را نباید کرد، و از مسئله دنبال طبیعت و شهوت و غضب رفتن بیرون برود، این است که دین در کار باشد. اگر خدا و دین باشد همه این حرفها معنی دارد و اگر خدا و دین نباشد هیچیک از این سخنان معنی پیدا نمی کند. این یک نظریه است. اما برخی دیگر خواسته اند اخلاق منهای دین پیشنهاد بکنند یعنی برای داشتن اخلاق حتما نباید دین باشد، بلکه اخلاق، امری مستقل و عقلی است.

نظر ویلیام جیمز در مورد حس دینداری بشر
ویلیام جیمز درباره عمومی بودن حس دینداری در همه افراد چنین می گوید: احتمال دارد که مردمان از لحاظ درجه تأثیر پذیری از احساس یک ناظر درونی در وجودشان با یکدیگر اختلاف داشته باشند. برای بعضی از مردم بیش از بعضی دیگر، این توجه، اساسی ترین قسمت خودآگاهی را تشکیل می دهد. آنان که بیشتر چنین هستند، محتملا دینی ترند، ولی اطمینان دارم که حتی آن کسان هم که می گویند بکلی فاقد آنند خود را فریب می دهند و حقیقتا تا حدی دیندارند.

منـابـع

مرتضی مطهری- فلسفه اخلاق- صفحه 296-297

مرتضی مطهری- انسان در قرآن

هفت روز کتاب؛فوائدسانسور،پیشگامان روان شناسی و نو اندیشی دینی

روانشناسی دین وسیر تحولات آن در دوران مدرن

روانشناسی دین درمکتب روسیه

کار ,دین ,ویگوتسکی ,مسکو ,خدا ,مؤسسه ,او در ,اگر خدا ,است که ,خود را ,در سال

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهندسی چگونه کسب درآمد دلاری داشته باشیم ترجمه متن درس های عربی دهم تعمیرماشین لباسشویی در کاراسان دانش پزشکی تربیت ایرانی اسلامی کابین آسانسور، آلبوم عکس مدل و انواع طرح های کابین لوکس، شیک، لاکچری کسب درآمد از اینترنت دکور تهران ( نصب و اجرای کابینت کمد دیواری کتابخونه تخت خواب شلف